جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۲

نادیده هنوز آن رخ غم پردازش

بر بود دلم زلف کمند اندازش

پس با که بگویم که دل من که ربود

یاری که چو بینم نشناسم بازش؟