جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱

افسوس که شد جوانی و چیز نماند

وان قوت رای و عقل و تمییز نماند

آهی زدمی ز درد گه گاه و کنون

غم راه نفس ببست و آن نیز نماند