جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱

زان غالیه دان کزاو دلم خون آید

چندین سخن نغز برون چون آید

کز تنگ دهانیش الف گاه سخن

چون دال دو تا گردد و بیرون آید