جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

از تو یک بوسه همی درخواهم

بده ای دوست که دیگر خواهم

نه خطا گفتم یک بوسه و بس

بیشتر زین به سرت گر خواهم

کس چو من خام طمع نیست که من

بی زر از لعل تو شکّر خواهم

جان نهادم عوض بوسهٔ او

آه اگر گوید نی! زر خواهم

من که وجه زرم از رنگ رخ است

به چه دل بوسه ز دلبر خواهم

از شب زلف توام کافرتر

گر من این روز به کافر خواهم