جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲

رخ خوب تو چشم عقل دردوخت

مرا از جمله خوبان دیده بردوخت

بیک ناوک سر زلف دوتایت

روان و جان و دل در یکدگردوخت

کمان ابروی تو تیر مژگان

چنانم زد که پیکان در جگر دوخت

همه درد سرم زانست کاین عشق

کلاه ما نه بر مقدار سر دوخت