رخ خوب تو چشم عقل دردوخت
مرا از جمله خوبان دیده بردوخت
بیک ناوک سر زلف دوتایت
روان و جان و دل در یکدگردوخت
کمان ابروی تو تیر مژگان
چنانم زد که پیکان در جگر دوخت
همه درد سرم زانست کاین عشق
کلاه ما نه بر مقدار سر دوخت