جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - شکر تشریف

دوستی دی بر من آمده بود

دوستی بس ظریف و بس موزون

پیش بنهاد دفتر شعرم

کرد ازو نقدها همه بیرون

گفت آراستست دیوانت

بهمه نوع شعر گوناگون

بغزلهای همچو آب روان

بمدیح چو لؤلؤ مکنون

بمراثی و قطعه و تشبیب

وان دوبیتی که خود چگویم چون

شکر تشریف چون نمی بینم

باز گو شرح آن مرا اکنون

گفتم احسنت نیک فرمودی

زیر آهن هست نکته مضمون

من چو از کس نیافتم تشریف

شکر چون گویم ای ... نت ... بون