جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸

اوحدالدین توئی آنکس که ملوک

از تو جز لطف کفایت نکنند

آن تنجنج بسخنهات کنند

که در اخبار و حکایت نکنند

بلبلان وقت گل از شاخ درخت

جز ثنای تو روایت نکنند

نه ز تقصیرست ار حق ترا

دوستان تو رعایت نکنند

آری آن از عدم توفیق است

از سر عقل و درایت نکنند

دوستان را چو نخواهید آزرد

جرم تا کرده خیانت نکنند

ورچه صد جرم کنند از سر عفو

شکر گویند و شکایت نکنند

چون نباشد گنه از حد بیرون

گله بیرون ز نهایت نکنند