ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۴٢ - ترجمه

مردی که صلاح خود نداند در کار

وانهم ننیوشد که بدو گوید یار

او را بگذار و خیر ازو چشم مدار

کو سیلی روزگار یابد بسیار