ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۲

باشد بتو دیده رهنمون دل من

جز مرکز غم نیست درون دل من

مسکین دلم از دیده بجان آمد از آنک

جز دیده کسی نریخت خون دل من