ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۲

گر عشق تو چون آب براند خونم

وز دیده چو اشک اگر فشاند خونم

از کشتن خود نترسم و ترسم از آنک

در گردن نازکت مگر بماند خونم