ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۸

دارم هوس وصل تو چندانکه مپرس

وان میکشم از هجر تو بر جان که مپرس

دل نزد تو میآید و من میگفتم

چندانش بپرس از من حیران که مپرس