ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۴

رفتند و رویم و هر که آید برود

هر چیز که شاید و نشاید برود

دانم چو نباید آنچ با تو نبود

آنهم که ببایدت نپاید برود