ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۵

هرگز بمراد من فلک دور نکرد

یکروز بشب نشد که صد جور نکرد

خون مژه بر چهره روان چیست مرا

گر خسته دلم ز صدمتش غور نکرد