ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۱

در کان کرم فضه وارزیز نماند

وز جمله جواهر بجز ازریز نماند

در نوبت ما نخاست یک مرد کریم

جز طاهر اسحاق که آن نیز نماند