ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۱

بودند جهاندار بسی خسرو و گرد

رفتند و بدیگرانش ناچار سپرد

اکنون که تو داری چه در او دل بندی

میدان که نخواهیش تو هم با خود برد