ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۰

گردون که سوی سفله و دونش نظرست

منگر تو بدو که سخت بی پا و سرست

آخر فلکا چه دور داری که در او

هر جام تو ناگوار تر از دگرست