ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۱

ایگل خجل از عارض چون نسترنت

دل بسته آن پسته شکر شکنت

گفتی که نماز شام آیم بر تو

دیدیکه چو صبح اول آمد سخنت