ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴

آن سرو سهی که جاش در چشم منست

بی لعل لبش بحر گهر چشم منست

دیدم برهش بتازگی آب روان

و آن آب روان هنوز در چشم منست