ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹

بر خاک فتاده رند کی مست و خراب

خونابه فشان ز آتش غم همچو کباب

کم نیست ز زاهدی که دارد بادی

در سر چو حباب ار چه رود بر سر آب