ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨۵

گفتم روم زیارت پیشینیان کنم

باشد که راحتی رسد از روحشان بمن

عقلم شنید و گفت که بنشین بجای خویش

واندر خطر بهرزه مینداز جان و تن

آخر زندگان بچه خلعت رسیده ئی

تا گسترند در قدمت مردگان کفن