ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣٩

صاحب اعظم جلال ملک و دین یونس که باد

انجم و افلاک را گرد مدار او مدار

پنجه زرپاش و کلک در فشانش میدهد

خجلت باد خزان ورشک ابر نوبهار

عالمی در بحر احسانش غریقند آنچنانک

ز آن میان ابن یمین را بینم و بس بر کنار

ای کریمی کز نهیب جودت استادان صنع

ساخته از سنگ خارا بهر سیم و زر حصار

چون ز بهر عرض بخشیدن غرض ذاتی تست

تا کرم ماند بگیتی از کریمان یادگار

دوستانرا دلنوازی کن برغم دشمنان

و ز رهی این بیت تضمین را بدل تو گوش دار

باد رنگینست شعر و خاک رنگین است زر

باد رنگین میستان و خاک زرین می سپار