ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٢۴

روزی که فتوحی رسد از عالم غیبت

آن روز مبارک شمر و فال نکو گیر

ور به طلبی عمر گرانمایه مفرسای

از کهنه گرت کار بر آید کم نو گیر

در مسکن خویش ار نه بکامست معاشت

بار سفر آنجا که دلت خواست فرو گیر

ز آنکس که دل غمزده ات شاد نگردد

گر خود بمثل جان تو باشد کم او گیر

و از ابن یمین اینسخن از لطف معانی

بر لوح دلت ثبت کن و عادت و خو گیر