ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۶۶

نهال باغ وزارت علاء دولت و دین

چو سرو بر چمن ملک سر فراز افتاد

عروس فضل که بودی اسیر فاقه و فقر

بروزگار وی اندر نعیم و ناز افتاد

سپهرش ار چه ز عین الکمال نقصی جست

وگرچه پایه قدرش در اهتزاز افتاد

وگرچه ماه معالیش در محاق نشست

وگرچه شمع بزرگیش در گداز افتاد

چو آفتاب ز جاهش نکاست یکذره

نه ماه نیز بصف النعال باز افتاد