جاهل از بهر که و هیزم و بهر علفست
نه بدان پایه که بر صدر بزرگیش برند
عالم ار لنگ و کر و کور بود محترم است
جاهلانرا چو فرو مرد جوارح بمرند
پای گاو است نگهبان سر گاو به کار
پا چو بشکست بناچار سرش را ببرند