ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۴٠

ببزم آصف جمشید رتبت

گهی کابن یمین از پا نشیند

ندارد خویشتن را در مضیقی

ز نا اهلی اگر ادنا نشیند

فروتر پایه دارد مرد نادان

اگر چه برتر از دانا نشیند

ندارد قدر گوهر هیچ خاشاک

بدریا گر چه او بالا نشیند

زحل هرگز نگردد سعد اکبر

بجای ار چند ازو اعلی نشیند