تا خط مشکبار به رخ برکشیدهای
خورشید را به سایه شب در کشیدهای
گردی ز مشک بر گل سوری فشاندهای
خطی ز سبزه بر سمن تر کشیدهای
شاخ بنفشه بر ورق لاله کشتهای
مه را به لطف در خم چنبر کشیدهای
برگوی کز بنفشه چه آمد پسند تو
کو را به روی لاله تر بر کشیدهای
در گل بماند سرو سهی را ز رشک پای
ز آن قد که راست همچو صنوبر کشیدهای
زرد و نزار و بیخور و خوابم هلالوار
ز آن عنبرین هلال که بر خور کشیدهای
منشور حسن اگر نه لب دلربای تست
طغرای ابرویش ز چه بر سر کشیدهای
آوردهای بخون دل عاشقان برات
و آن را به خط خویش مقرر کشیدهای
سنگیندلا بر ابن یمین نیست رحمتت
آری بلای عشق تو کمتر کشیدهای