صوفی بصدق دل نشوی تاصفا کجاست
این راه باصفاست ولی جز جفا کجاست
مقصود از جفاست خلاصی ز ما و من
جز ما و من خلاص شُدن راه صفا کجاست
گر دلق فقر را تو به پوشی چه میشود
آن لایق تو سیرت درویشی را کجاست
وین پوشش تو دلق همه خودنمائی است
جائیکه خود نمائی ست، فقر و فنا کجاست
ای یار خود نمائی با دلق میکنی
آخر ازین خیال پشیمانیت کجاست
دائم تو ذکر هُو خوان، باصدق دل ای یار
باهُو بساز هر دم آن هوی ها کُجاست