ای به لطف از آب حیوان پاکتر
قدت از سرو روان چالاکتر
با که گویم درد خود، کز عشق اوست
هر کرا بینم، ز من غمناکتر
بیرخت چون لاله داغم بر دلست
سینهام از دامن گل چاکتر
لعلت از خونم ندارد هیچ باک
نرگس شوخت از آن بیباکتر
هست شاهی در طریقت خاک راه
لیک در کوی تو چیزی خاکتر