سوی باغ آن سروبالا میرود
باز کار فتنه بالا میرود
جان من، هرگه که جایی میروی
عاشقان را دل به صد جا میرود
چون دلم خون میکنی بشتاب از آنک
روزگار از پهلوی ما میرود
هست گلگون سرشکم گرم رو
در پِیَت میرانمش تا میرود
گفتمش جان داد شاهی بیتو، گفت:
بحث در خضر و مسیحا میرود