و از ایشان بود ابوعبداللّه محمّدبن علیّ الترمذی و از بزرگان و پیران بود و ویرا تصنیفها است اندر علم این قوم، صحبت ابوتراب نخشبی و احمد خضرویه کرده بود و ازان ابن جّلا و پیران دیگر.
ویرا پرسیدند که صفت خلق چیست گفت عجزی آشکارا و دعویی بزرگ.
محمّدبن علی گفت که یک حرف تصنیف نکردم بتدبیر، و نه نیز تا گویند این تصنیف وی است ولیکن چون وقت بر من تنگ شدی بدان تسلّی بودی مرا.
و ازین طایفه بود ابوبکر محمدبن عمرالورّاق الترمذی ببلخ مقیم بود و صحبت احمد خضرویه و پیران دیگر کرده بود و ویرا اندر ریاضت تصنیفهاست.
محمّدبن محمّدالبلخی گوید از ابوبکر ورّاق شنیدم که گفت هر که راضی بود از اندامهای خویش بشهوة، اندر دلش درخت نومیدی روید.
ابوبکر بلخی گوید کی ابوبکر ورّاق گفت اگر طمع را پرسند که پدرت کیست گوید شک اندر مقدور و اگر گویند پیشۀ تو چیست گوید ذُلّ و اگر گویند غایت تو چیست گوید حرمان.
ابوبکر ورّاق شاگردان خویش را از سفر بازداشتی گفتی کلید همه برکتها صبرست اندر موضع ارادة تا آن گاه که ارادت تو درست شود چون ارادت درست شد برکتها بر تو گشاده گشت.