اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶

در عشق تو بی مذهبم و بی دینم

نور رخ تو ز کفر و دین می بینم

چون دل بصفای معرفت روشن شد

در مرتبه یقین بود تمکینم