اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴

نور رخت از ظلمت زلفت پیداست

لیکن نظر چنین نصیب داناست

عارف ز جهان بروی تو می نگرد

برکوری آنکه دیده اش ناپیداست