از رضا خود نیست بهتر منزلی
گوی این بیامد هر دلی
اختیار خود بنه باری نخست
پس رضا اندر میان بربند چست
تا تو از علم حقیقی غافلی
از چنین دار الأدب بیحاصلی
چون نۀ فارغ زاندوه جهان
کی شوی دانای این حرف نهان