امر نسبی است کثرت موجود
صد هزاران شهود و یک مشهود
تا شود کشف بر تو «خلق جدید»
باز دان سر «قرب حبل ورید»
«هو فی شأن» همیشه حق را دان
خلق را «کل من علیها فان»
نیست، هر دم به هست هست نمود
هست خود آنچنانکه هست نبود
نیستی، نیستی است تا هستی است
نیست است او اگرچه با هستی است
هرچه جز حق توهم است و خیال
مثل بگذار و فهم کن زمثال