از مشایخ نصیبین است، شبلی بمصر میشد از بغداد بحلی خواستن آن وقت که عمل داشته بود اسپ در زمین کسی کرده بود، که پدر وی حاجب الحجاب خلیفه بود. چون شبلی بمصر میشد، گذر وی بر شیخ بایعقوب میدانی بود، بدیدن شبلی آمد، وی آن وقت بنوی فرا زین کار مینگریست، و اول ارادت وی بود مردی فربه بود، شبلی دست بر بروی وی فرود آورد گفت: جبرک اللّه! خدای ترا هوبره کناد! با یعقوب گفت آمین!
مردمان گفتند: این چیست؟ که وی بوی گفت، چنانک فرا کودک. و پس بود ویرا آنچ بود. شیخ الاسلام گفت که من: