آوردهاند کی در آن وقت کی شیخ بوسعید بقاین رسید او را آنجا دعوتها کردند. یک روز شیخ را دعوتی کرده بودند، کس بخواجه بوسعید حداد فرستادند کی بزرگ عصر بود، او گفت مدت چهل سال است کی من نان خود خوردهام، نان هیچ کس نخوردهام. خبر نزدیک شیخ آوردند، شیخ گفت مدت پنجاه واند سالست که نه نان خود خوردهام و نه نان کسی دیگر، هرچ خوردهام از آن حقّ خوردهام و آن او دانسته.