محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته » حکایت شمارهٔ ۲۳

آورده‌اند کی روزی درویشی وضو می‌ساخت، شیخ بمتوضادر شد، آن درویش دست می‌شست و می‌گفتی اللّهمَّ اعْطِنی کِتابی بِیَمینی. شیخ گفت ای درویش تا چکنی و از آن نامه چه برخوانی؟ چنین نباید گفت که تو طاقت آن نداری. درویش گفت ای شیخ پس چگویم؟ شیخ گفت بگوی اللّهمَّ اغْفِرْ وَ ارَحمْ وَلاتَسْأَل.