عشق روی درخود دارد پس همو شاهد است و همو مشهود و عشق خود را شناسد پس همو عارفست و همو معروف در هوا خود پرد و شکار از عالم خود کند پس همو شکار است و همو صیاد آنچه بایدش در عالم خود باید پس همو طالبست و همو مطلوب نظر از خود برندارد و بر کس نگمارد پس همو قاصد است و همو مقصود،عزیزی گفته است:
صیاد همو دانه همو صید همو
ساقی و حریف و می و پیمانه همو
گفتم که ز عشق او به بتخانه شوم
دیدم که بت حاکم بتخانه همو