اسم شریفش میرزا امین. فقیری است دردمند و سالکی است دلنژند. پیوسته در زحمت و ابتلا مبتلا و گرفتار و از ملامت و شناعت منکرین در آزار و رنجهای بیشمار کشیده و مجاهدات بسیار گزیده. در کنج قناعت آرمیده. در ایام شباب سیاحت فارس و عراق وعراق عجم نموده و مدتها درعتبات عالیات عرش درجات زایر بوده. اگرچه بسیاری از مشایخ معاصرین را دریافته، اما در وادی اخلاص و ارادت جناب محب علی شاه چشتی رحمة اللّه علیه شتافته. از میامن خدمت آن جناب به مقاصد اصلی کامیاب آمده. چندی در قلمرو علی تنکر توقف داشته و جمعی همت بر ارادتش گماشته. طریقهٔ سلسلهٔ علیّهٔ چشتیه دریافتند. اکنون در خارج شیراز در بقعهٔ هفت تنان، زاویه و خانقاهی دارند و احبا صحبت ایشان را غنیمت میشمارند. صحبتش مکرر دست داده. اشعار خوب دارند. اکنون جز این ابیات حاضر نیست:
ای دل اگردمی ز خودی با خدا شوی
از پای تا سر همه نور و ضیا شوی
گفتی کز اختلاف جهان نیستم خلاص
هستت خلاص گر به خلافش رضا شوی
یابی فراغتی ز ستمهای نفس اگر
با سالکان راه خدا آشنا شوی
رباعی
چندی پی علم و مذهب و کیش شدم
یک چند دگر طالب درویش شدم
دیدم که دل است مبدء هر فیضی
برگشتم وطالب دل خویش شدم