کنیت و نام آن جناب ابوحامد محمد و لقبش حجة الاسلام. از مشاهیر علما و محققین عرفاست. وی برادر مهتر شیخ احمد غزالی است. معارضات ایشان مشهور است و در کتب متداوله مذکور. به قول ابن خلکان از قُرای طوس است و اگرچه در اوایلِ حال، جناب شیخ طالب علم قال و سالب طریق حال میبود ولیکن آخرالامر به حقیقت حال اهل ذوق پی برده، به حقیقت طریقهٔ عارفین اقرار آورده و صاحب مقامات عالیه گردید.خود گفته است که با اینکه من به اغلب و اکثر علوم عالم بودم تا به خدمت جناب شیخ ابوعلی فارمدی و سایر اهل حال رجوع ننمود، حلِّ غوامض و بسط قبایض من حاصل نگردید. غرض، جناب شیخ رحمة اللّه علیه محققی است بی بدیل و مدققی است بی عدیل. گویند عدد رسالاتش به نهصد ونود و نه رسیده. احیای علوم و کیمیای سعادت از اوست. پنجاه و چهار سال عمر یافت و در سنهٔ ۵۰۵ به جنت شتافت. از اوست:
گفتم دلاتو چندین بر خویشتن چو پیچی
با یک طبیب محرم این راز در میان نه
گفتا که هم طبیبی فرموده است این را
گر مهرِ یار داری صدمُهر بر زبان نه
٭٭٭
کس را پسِ پردهٔ قضا راه نشد
وز سِرِّ قدر هیچ کس آگاه نشد
هر کس ز سر قیاس چیزی گفتند
معلوم نگشت و قصه کوتاه نشد
٭٭٭
ما جامه نمازی به سر خم کردیم
وز خاک خرابات تیمم کردیم
شاید که درین میکدهها دریابیم
آن یار که در صومعهها گم کردیم
٭٭٭
خاکِ در کس مشو که گردت خوانم
گر خود همه آتشی که سردت خوانم
تا تشنهتری به خلق محتاج تری
سیر از همه شو تا سره مردت خوانم