از اجلهٔ سادات شهر مزبور و به فضایل و خصایل ستوده، مشهور است. از سالکان مسالک طریقت و از عارجان معارف حقیقت و از مجذوبان بوده است. مدت چهل سال در هندوستان از خلق انزوا گزیده و اغلب در گورستانها میگردیده. اشعار محبت آثار دارد. تیمناً و تبرّکاً چند بیت از وی نوشته میشود:
تا نپرسند ز من واسطهٔ خاموشی
به رفیقان به ضرورت لب من در سخن است
٭٭٭
دودست این جهان و آن جهان پوچ
کچه پیش من است این پوچ و آن پوچ
٭٭٭
به این یکمیفروشدعشوهزانیک میخردحیرت
به ذرات جهان خورشید من گرم است بازارش
٭٭٭
تو هر رنگی که خواهی جامه میپوش
که من آن قد رعنا میشناسم
٭٭٭
یکی برخود ببال ایخاک گورستان زشادابی
کهچونمنکشتهایزاندستوخنجر،درلحد داری
رباعی
بحر کرمم، منت جود که برم
محو عدمم، نام وجود که برم
گویند سجود پیش حق باید کرد
چون من همه حق شدم سجود که برم