گفتم به جوانکی مُفَرَّنگ
کای در خم و چم بسان خرچنگ
برگو ز سبیل خود چه دیدی
کاین سان دُم و گوش او بریدی
گفتا که سبیل بنده روزی
دزدیده ز کون غیر گوزی!
چون دزدی او به چشم دیدم
زان رو دُم و گوش او بریدم!