قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۹

از سینه و دل ما نشنید کس صدایی

مردیم از جدایی ای سنگدل کجایی

محمل گذشت و لیلی نشنید زاری ما

تا گرد کاروان هست ای ناله دست و پایی

در مذهب نکویان کفر است چین ابرو

چون گل شکفته‌رو باش گر همدم صبایی