قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸

هر ذرّه‌ را ز مهر کمندی است در گلو

نگذاشته است دام تو یک آفریده را

بی‌تابی‌ای که دل کند از عارضت مرنج

رحم است این سپند به آتش رسیده را