قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۲

ای تندخو ز چیست که یارم نمی‌شوی

یک لحظه راحت دل زارم نمی‌شوی

هرگز ز دیده مست و خرابم نمی‌کنی

پیمانه‌وار رفع خمارم نمی‌شوی

یا رب چه وحشی‌ای تو که در صیدگاه عشق

گر چرغ می‌شوم تو شکارم نمی‌شوی

درمان دردمند و دوایم نمی‌دهی

شمعی و زینت شب تارم نمی‌شوی

گویی که پیش غیر بگرد سرم مگرد

تنها که هیچ جای دچارم نمی‌شوی

قصاب را بگوی که آن شوخ در چمن

می‌گفت آن گلم که تو خارم نمی‌شوی