ای تیغ غمزه تو به وقت غضب لذیذ
هنگامه غم تو به وقت طرب لذیذ
چین جبین چو موج تبسم تمام شهد
پیکان تیر غمزه چو شهد رطب لذیذ
لبها چو آب چشمهٔ کوثر تمام فیض
گفتار پرطراوت و عناب لب لذیذ
در بزم عشق بادهپرستان شوق تو
زهر آب در پیاله چو آب عنب لذیذ
لذات نقد داغ تو در دست عاشقان
باشد چنانکه در کف مفلس ذهب لذیذ
با دل زباندرازی مژگان شوخ تو
در چشم اهل حال بود چون ادب لذیذ
قصاب همچو شمع در این بزم جانگداز
در نزد ماست سوختگیهای شب لذیذ