قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

هر دم از شوق تو چشم اشکبارم گل کند

خار مژگان در کنار جویبارم گل کند

وقت آن شد کز هجوم ناقبولی‌های خویش

قطره‌های خون ز خجلت در کنارم گل کند

نخل عصیان در ضمیرم ریشه محکم کرده است

وای بر روزی کزین گلبن بهارم گل کند

بس که در پای دلم بشکسته خار آرزو

سبزه می‌ترسم به طرف جویبارم گل کند

غنچه‌ی پیکان ز هر عضوِ تنم بنمود روی

وقت آن آمد که دیگر لاله‌زارم گل کند

بعد مرگ از حسرت آن تیر مژگان دور نیست

خار خار آرزو گر بر مزارم گل کند

ریختم قصاب خاری را که در راه کسان

سخت می‌ترسم که آخر در کنارم گل کند