قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

ای دل بیهده گفتار ادب باش ادب

از زبان می‌کشی آزار ادب باش ادب

جستن عیت در آیینه بود پی در پی

دیده بر آینه بگمار ادب باش ادب

می‌کشی روز جزا آنچه کنی با دگری

عزت خویش نگه‌دار ادب باش ادب

شمع را روشنی از سوز و گداز است به کف

تو هم این رشته نگه دار ادب باش ادب

مکن از او هوس بوسه شیرین قصاب

زین شکر دست هوس دار ادب باش ادب