جلال عضد » دیوان اشعار » رباعیّات » شمارهٔ ۴۰

زد نرگس مست پرخمارش تیرم

من پیش دو زلف تابدارش میرم

صد جنگ بشد ز بهر بوسی و نداد

شد صلح بدان که در کنارش گیرم