جلال عضد » دیوان اشعار » رباعیّات » شمارهٔ ۱۲

افسوس که آن یار پسندیده برفت

ناکرده مرا وداع و نادیده برفت

عالم همه پیش چشم من تاریک است

تا روشنی دیده ام از دیده برفت